زمان اکران آثار هفته فیلم و عکس مشهد اعلام شد + جدول پخش پوستر بیست‌ونهمین هفته فیلم و عکس مشهد منتشر شد برنامه صداوسیما برای دلجویی از هموطنان اهل سنت بهرام افشاری و سروش طاهری در تور آمریکای شمالی با «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت؟» فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) + زمان پخش مدیر پخش شبکه یک صداوسیما عزل شد| اعلام جرم علیه ۸ نفر چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد
سرخط خبرها

نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | گردآفرید و رزم با سهراب

  • کد خبر: ۴۹۸۶۹
  • ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | گردآفرید و رزم با سهراب
رستم را فرزندی بود سهراب‌نام که نزد مادرش، تهمینه، بزرگ شده بود و هیچ نشانی از پدر نداشت. روزی از مادر جویای پدر شد و بعد از آنکه از پهلوانی پدر آگاه شد، به قصد پیدا کردن او و تلاش برای به پادشاهی رساندن پدر، عازم ایران شد. به خاک ایران که پای نهاد، هر آبادی‌ای را پشت سر گذاشت تا به دژ سپید رسید.
نفیسه زمانی | شهرآرانیوز - 

دژی بود کش خواندنی سپید
بدان دژ بد ایرانیان را امید

دختری در دژ زندگی می‌کرد که پدرش را گُژدهم نام بود و به دلاوری دخترش می‌بالید.

کجا نام او بود گُردآفرید/ زمانه ز مادر چنین ناورید

نگهبان دژ هُجیر نام داشت، چون چشمش به سهراب افتاد مانع از ورود او شد و فرجام نبردی تن‌به‌تن میان آن ۲ شد. سهراب بر هجیر چیره شد و خواست سر از تن دشمنش جدا کند که هجیر امان خواست و سهراب او را بخشید و به اسارت گرفت. چون خبر اسارت هجیر در دژ پیچید، گردآفرید از کار هجیر ننگش آمد و از دژ پایین آمد و گیسو پنهان کرد و، چون شیری آماده نبرد شد.
 
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
 

سهراب، چون حریف را بدید، او نیز آماده جنگ شد. گردآفرید که در تیراندازی هنرمند بود، شروع به تیرانداختن سوی سهراب کرد. سهراب را حس حقارت و ننگ فراگرفت و سپر بر سر نهاد و با نیزه بر کمربند گردآفرید زد و زره بر تن او پاره شد. گردآفرید نیز نیزه سهراب را شکست. چون حریف را زورمند دید، پشت به میدان کرد و سوی دژ راهی شد. سهراب هم سوار بر اسب به دنبال او رفت. سهراب به گرآفرید نزدیک شد و نیزه را چنان سمت او هدف گرفت که کلاه‌خود از سرش افتاد.

رها شد ز بند زره موی او/ درفشان چو خورشید شد روی او
راز گردآفرید برملا، و دختر بودن حریف بر سهراب هویدا شد.

شگفت آمدش گفت از ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه
 

سهراب محو زیبایی گردآفرید شده بود و از او خواست دور شود، زیرا نمی‌خواست با او بجنگد. گردآفرید دانست که نتواند از دست وی رهایی یابد جز با درایت و چاره‌اندیشی. به‌ناچار گردآفرید لب به سخن گشود: ۲ لشکر نظاره‌گر نبرد ما بودند و چشمشان به ماست و حال که روی و موی من گشاده‌است، حرف و گفتگو بسیار خواهد بود. بهتر است خرد خویش را به کار بندیم. حال ۲ لشکر از آن تو است، اما بگذار این آشتی در نهان باشد و من از میان ۲ سپاه به دژ بازگردم که تو، خود، صاحب دژ هستی. گردآفرید این‌چنین دل سهراب را نرم کرد که او گمان به سازش برد. چون گردآفرید به داخل دژ رفت، در دژ را بستند. آنگاه او به بالاترین نقطه دیوار دژ رفت. رو به سهراب، بلند گفت: چرا بیهوده اینجا ایستاده‌ای؟ برو. سهراب از شنیدن سخن او غمگین شد و پاسخ داد: مرا توان شکست دژ و به دست آوردن ستمگری، چون تو هست. گردآفرید با خنده به سهراب گفت: بیهوده دل خود را امیدوار نکن که مرا سازشی با تو نیست. سپس سهراب از دژ دور شد.
 
 
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
 
 
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->